یکشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۹۰
به احترام بازیگران «مختارنامه» و دیگر آثار «داوود میرباقری»
« به نام خدا »
به احترام بازیگران «مختارنامه» و دیگر آثار «داوود میرباقری»
عرفان پهلوانی - دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی
آن¬چنان که روشن است از دیروزهای دور تا امروز و احتمالا تا فردا و فرداها بسیارند کسانی که به نام دین و مذهب دکانی می¬گشایند و با تظاهر و ریا تنها به سودجویی و مال¬اندوزی خویش می¬اندیشند. در این میان هنر و هنر دینی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیست و به این آفت دچار شده است. در سال¬های نزدیک، بسیاری از اهل هنر (یا به قول فوتبالی¬ها، هنرمندنماها) دست به تولید و آفرینش آثاری به ظاهر هنری - مذهبی زده¬اند و کاستی¬های پرشمار خویش و کیفیت بسیار پایین اثرشان را پس و پشت نام بزرگ دین و بزرگان دینی پنهان کرده¬اند.
در میان آثار هنری، آثار تئاتری و تلویزیونی سهم بسیاری را در تولید این¬گونه آثار داشته¬اند. آثاری که نه هنری بودند و نه دراماتیک و تنها به¬واسطه¬ی بهره¬گیری از قصه¬ای به ظاهر مذهبی خود را آثاری مذهبی و معنوی معرفی می¬کردند. این دست از آثار، اغلب بسیار شتاب¬زده تولید می¬شدند و در عوض با استفاده از لابی¬ها و رانت¬های دولتی و سواستفاده از بیت¬المال، بارها و بارها اجرا می¬شدند و یا به نمایش درمی¬آمدند و دست¬آوردهای مادی پرشماری را برای تولیدکنندگان خود به همراه داشتند. اما تاثیرگذاری و دست¬آورد معنوی این آثار چه برای تولیدکنندگان و چه برای تماشاگران جای پرسش و بررسی جدی دارد.
از یاد نمی¬برم که شب تاسوعای حسینی به تماشای نمایشی به¬ظاهر مذهبی نشستم. بسیاری از تماشاگران با جامه¬هایی رنگارنگ و پرزرق¬وبرق و گل در دست به سالن آمده بودند. کیفیت پایین نمایش و ناهماهنگی¬های اجرا چند بار نوای خنده¬ی تماشاگران را بلند کرد. و پایان اجرا همراه بود با سوت و کف. و بیرون از سالن خنده¬ها، خوش¬وبش¬ها، سیگارها و ... و به¬راستی پایان نمایشی مذهبی باید چنین باشد؟ هدف و تاثیر تولید چنین آثاری چیست؟ تنها قرار است سیاهه¬ی بیلان کاری مدیران و جیب هنرمندنماها پر شود؟ آن هم به نام دین و مذهب و معنویت؟ آن هم در چنان شب¬ها و روزهایی بزرگ؟
و یا نمایش مذهبی دیگری را تماشاگر بوده¬ام که کاستی¬های پرشمار فنی و دراماتیک خود را با پخش نوارهای روضه¬خوانی پر می¬کرد تا ناجوان¬مردانه و سودجویانه احساس تماشاگران را به بازی گیرد و از آنان گریه بستاند.
این¬گونه از آثار در حوزه¬های نمایش¬نامه و فیلم¬نامه، کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و لباس، چهره¬پردازی، موسیقی و ... ضعف و کاستی¬های پرشماری دارند.
بسیاری از بازیگرنماهای این¬گونه از آثار، به پیروی از رسمی نادرست (که نمی¬دانم چرا و چگونه بنا نهاده شده است؟)، تنها به عربده¬کشی و بالا و پایین پریدن بر روی صحنه می¬پردازند. فارغ از هر گونه اندیشه و زیبایی. آنان به تنهایی مقصر نیستند. بلکه بازی¬ای چنین ضعیف حاصل پرداخت ضعیف متن نویسنده و هدایت نادرست کارگردان است. من که هر چه دقت و تلاش کردم و از استادان و اهل فن یاری جستم، در پس این عربده¬کشی¬ها و بالا و پایین پریدن¬ها نه اندیشه¬ای را جستم و نه زیبایی¬ای را. و به¬راستی بی¬اندیشه و زیبایی چه می¬ماند از یک اثر هنری؟ و به دیگر بیان آیا اثر هنری بدون اندیشه و زیبایی و تنها با هدف سودجویی و مال¬اندوزی قابل تعریف است؟
در این میانه¬ی پرهیاهو و اندوه برانگیز، هستند هنرمندانی که باایمان و باور، آثاری نمایشی مذهبی باارزش¬های هنری را آفریده¬اند و تماشاگران خود را به چالش کشیده¬اند. و شاید در این میان «داوود میرباقری» و آثار نجیب و آبرومندش سرآمد دیگران و دیگر آثار است.
هنوز خاطره¬ی خوش سریال¬های «امام علی (ع)» و بازی هوشمندانه¬ی زنده¬یاد «مهدی فتحی»، «مسافر ری» و بازی «داریوش ارجمند» و «معصومیت از دست رفته» و بازی «داریوش فرهنگ» را در یاد داریم ...
و این آخری، «مختارنامه»، که به نسبت آثار مشابه با سر و گردنی فرازتر پر بود از بازی¬های متفاوت، خوب و درست بازیگران. چه آنان که نقشی کوچک و چه آنان که نقشی پررنگ داشتند. چه پیش¬کسوتان (مانند آقایان «بهرام شاه¬محمدلو» و «فرخ نعمتی») و چه جوان¬ترها (مانند آقای «شهرام حقیقت¬دوست») و چه بانوان (مانند خانم «گوهر خیراندیش»). و در این میان سه بازیگر هنرمند تا سال¬ها و شاید تا همیشه خود را در یادها ماندگار کردند: استاد «رضا کیانیان»، «فرهاد اصلانی» و «فریبرز عرب¬نیا».
بازی این سه هنرمند در بیش¬تر صحنه¬ها سرشار بود از لحظه¬هایی برخاسته از شعور و آگاهی که نجیبانه (و نه متظاهر و فریب¬کار) «اندیشه» و «عاطفه»ی تماشاگر را درگیر می¬کرد و بر او اثر می¬گذاشت. بازی ایشان در این سریال متفاوت و دگرگون از سایر آثارشان بود و از تکرار خویش پرهیز کرده بودند. ایشان با درک درست شخصیت و موقعیت و بهره¬گیری از تکنیک و خلاقیت فردی نقش¬هایی به¬یادماندنی را آفریدند. درک درست ایشان از دوربین تلویزیون و پرهیز از غلوهای بی¬دلیل، که آفت بازیگری در بسیاری از درام¬های مذهبی است، ستایش برانگیز است.
بازیگری در «مختارنامه» و به¬ویژه بازی ظریف و زیبای «رضا کیانیان»، «فرهاد اصلانی» و «فریبرز عرب¬نیا» را می¬توان سکانس به سکانس و پلان به پلان بررسید که خود فرصتی دیگر را می¬طلبد؛ اما بی¬تردید بازی خاطره¬ساز بازیگران این مجموعه ریشه¬ای در فیلم¬نامه¬ی پرمایه و خوش¬پرداخت «داوود میرباقری» در مقام طراح و بازنویس نهایی فیلم¬نامه و هدایت هوشمندانه¬ی او در مقام کارگردان دارد.
با سپاس
13/5/1390
به احترام بازیگران «مختارنامه» و دیگر آثار «داوود میرباقری»
عرفان پهلوانی - دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی
آن¬چنان که روشن است از دیروزهای دور تا امروز و احتمالا تا فردا و فرداها بسیارند کسانی که به نام دین و مذهب دکانی می¬گشایند و با تظاهر و ریا تنها به سودجویی و مال¬اندوزی خویش می¬اندیشند. در این میان هنر و هنر دینی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیست و به این آفت دچار شده است. در سال¬های نزدیک، بسیاری از اهل هنر (یا به قول فوتبالی¬ها، هنرمندنماها) دست به تولید و آفرینش آثاری به ظاهر هنری - مذهبی زده¬اند و کاستی¬های پرشمار خویش و کیفیت بسیار پایین اثرشان را پس و پشت نام بزرگ دین و بزرگان دینی پنهان کرده¬اند.
در میان آثار هنری، آثار تئاتری و تلویزیونی سهم بسیاری را در تولید این¬گونه آثار داشته¬اند. آثاری که نه هنری بودند و نه دراماتیک و تنها به¬واسطه¬ی بهره¬گیری از قصه¬ای به ظاهر مذهبی خود را آثاری مذهبی و معنوی معرفی می¬کردند. این دست از آثار، اغلب بسیار شتاب¬زده تولید می¬شدند و در عوض با استفاده از لابی¬ها و رانت¬های دولتی و سواستفاده از بیت¬المال، بارها و بارها اجرا می¬شدند و یا به نمایش درمی¬آمدند و دست¬آوردهای مادی پرشماری را برای تولیدکنندگان خود به همراه داشتند. اما تاثیرگذاری و دست¬آورد معنوی این آثار چه برای تولیدکنندگان و چه برای تماشاگران جای پرسش و بررسی جدی دارد.
از یاد نمی¬برم که شب تاسوعای حسینی به تماشای نمایشی به¬ظاهر مذهبی نشستم. بسیاری از تماشاگران با جامه¬هایی رنگارنگ و پرزرق¬وبرق و گل در دست به سالن آمده بودند. کیفیت پایین نمایش و ناهماهنگی¬های اجرا چند بار نوای خنده¬ی تماشاگران را بلند کرد. و پایان اجرا همراه بود با سوت و کف. و بیرون از سالن خنده¬ها، خوش¬وبش¬ها، سیگارها و ... و به¬راستی پایان نمایشی مذهبی باید چنین باشد؟ هدف و تاثیر تولید چنین آثاری چیست؟ تنها قرار است سیاهه¬ی بیلان کاری مدیران و جیب هنرمندنماها پر شود؟ آن هم به نام دین و مذهب و معنویت؟ آن هم در چنان شب¬ها و روزهایی بزرگ؟
و یا نمایش مذهبی دیگری را تماشاگر بوده¬ام که کاستی¬های پرشمار فنی و دراماتیک خود را با پخش نوارهای روضه¬خوانی پر می¬کرد تا ناجوان¬مردانه و سودجویانه احساس تماشاگران را به بازی گیرد و از آنان گریه بستاند.
این¬گونه از آثار در حوزه¬های نمایش¬نامه و فیلم¬نامه، کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و لباس، چهره¬پردازی، موسیقی و ... ضعف و کاستی¬های پرشماری دارند.
بسیاری از بازیگرنماهای این¬گونه از آثار، به پیروی از رسمی نادرست (که نمی¬دانم چرا و چگونه بنا نهاده شده است؟)، تنها به عربده¬کشی و بالا و پایین پریدن بر روی صحنه می¬پردازند. فارغ از هر گونه اندیشه و زیبایی. آنان به تنهایی مقصر نیستند. بلکه بازی¬ای چنین ضعیف حاصل پرداخت ضعیف متن نویسنده و هدایت نادرست کارگردان است. من که هر چه دقت و تلاش کردم و از استادان و اهل فن یاری جستم، در پس این عربده¬کشی¬ها و بالا و پایین پریدن¬ها نه اندیشه¬ای را جستم و نه زیبایی¬ای را. و به¬راستی بی¬اندیشه و زیبایی چه می¬ماند از یک اثر هنری؟ و به دیگر بیان آیا اثر هنری بدون اندیشه و زیبایی و تنها با هدف سودجویی و مال¬اندوزی قابل تعریف است؟
در این میانه¬ی پرهیاهو و اندوه برانگیز، هستند هنرمندانی که باایمان و باور، آثاری نمایشی مذهبی باارزش¬های هنری را آفریده¬اند و تماشاگران خود را به چالش کشیده¬اند. و شاید در این میان «داوود میرباقری» و آثار نجیب و آبرومندش سرآمد دیگران و دیگر آثار است.
هنوز خاطره¬ی خوش سریال¬های «امام علی (ع)» و بازی هوشمندانه¬ی زنده¬یاد «مهدی فتحی»، «مسافر ری» و بازی «داریوش ارجمند» و «معصومیت از دست رفته» و بازی «داریوش فرهنگ» را در یاد داریم ...
و این آخری، «مختارنامه»، که به نسبت آثار مشابه با سر و گردنی فرازتر پر بود از بازی¬های متفاوت، خوب و درست بازیگران. چه آنان که نقشی کوچک و چه آنان که نقشی پررنگ داشتند. چه پیش¬کسوتان (مانند آقایان «بهرام شاه¬محمدلو» و «فرخ نعمتی») و چه جوان¬ترها (مانند آقای «شهرام حقیقت¬دوست») و چه بانوان (مانند خانم «گوهر خیراندیش»). و در این میان سه بازیگر هنرمند تا سال¬ها و شاید تا همیشه خود را در یادها ماندگار کردند: استاد «رضا کیانیان»، «فرهاد اصلانی» و «فریبرز عرب¬نیا».
بازی این سه هنرمند در بیش¬تر صحنه¬ها سرشار بود از لحظه¬هایی برخاسته از شعور و آگاهی که نجیبانه (و نه متظاهر و فریب¬کار) «اندیشه» و «عاطفه»ی تماشاگر را درگیر می¬کرد و بر او اثر می¬گذاشت. بازی ایشان در این سریال متفاوت و دگرگون از سایر آثارشان بود و از تکرار خویش پرهیز کرده بودند. ایشان با درک درست شخصیت و موقعیت و بهره¬گیری از تکنیک و خلاقیت فردی نقش¬هایی به¬یادماندنی را آفریدند. درک درست ایشان از دوربین تلویزیون و پرهیز از غلوهای بی¬دلیل، که آفت بازیگری در بسیاری از درام¬های مذهبی است، ستایش برانگیز است.
بازیگری در «مختارنامه» و به¬ویژه بازی ظریف و زیبای «رضا کیانیان»، «فرهاد اصلانی» و «فریبرز عرب¬نیا» را می¬توان سکانس به سکانس و پلان به پلان بررسید که خود فرصتی دیگر را می¬طلبد؛ اما بی¬تردید بازی خاطره¬ساز بازیگران این مجموعه ریشه¬ای در فیلم¬نامه¬ی پرمایه و خوش¬پرداخت «داوود میرباقری» در مقام طراح و بازنویس نهایی فیلم¬نامه و هدایت هوشمندانه¬ی او در مقام کارگردان دارد.
با سپاس
13/5/1390
اشتراک در پستها [Atom]