یکشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۹۰
قیاسی میان پیدایی تئاتر (تراژدی) یونانی و نمایش (نقالی) ایرانی
« به نام پروردگار زیبایی¬ها »
قیاسی میان پیدایی تئاتر (تراژدی) یونانی و نمایش (نقالی) ایرانی
نگارش: عرفان پهلوانی
درآمد
میان تئاتر یونانی و نمایش ایرانی تفاوت¬هایی وجود دارد و برخی از این تفاوت¬ها به پیدایش این دو بازمی¬گردد. شاید همین دلیلی شده است برای آن که تلاش¬های بسیار در راستای تئاتر کردن داستان¬های کهن پارسی به دست¬آوردی اندک رسند. در این نوشتار دگر بار نگاهی می¬افکنیم به دو آبشخور تئاتر و تراژدی یونانی و آن¬ها را با نمایش و نقالی ایرانی مقایسه می¬کنیم.
نخست
تئاتر و تراژدی یونانی در شرایطی ریخت می¬یابد که یونانیان در «تعادل آپولونی - دیونیزوسی» قرار داشتند. تعادلی میان خرد و احساس. یونانیان روزمرگی خود را در پرتوی اخلاق و اندیشه¬های خردورزانه¬ی فلاسفه¬ی خود می¬گذراندند. با این وجود، در فرصت¬هایی هم¬چون جشن¬های دیونیزوسی لگام از اخلاق برمی¬کشیدند، به ناخودآگاه خود اجازه¬ی بروز می¬دادند و به کام¬جویی حتی به گونه¬ای افراطی می¬پرداختند. از نمونه¬های افراطی این کام¬جویی می¬توان از هم¬بستری¬های جمعی یاد کرد. و به یاد داریم که جشن¬های دیونیزوسی نقش پررنگی در پیدایش، گسترش و پیش¬رفت تئاتر و تراژدی یونانی داشتند.
این در حالی است که ایرانیان حتی پیش از اسلام نیز به¬واسطه¬ی تدین به دین زرتشت اخلاق¬گرا بودند و کفه¬ی دین و مذهب و اخلاق ایشان بر کفه¬ی احساس و لذتشان می¬چربید. این خود موجب آن شد که هماره نمایش و نقالی ایرانی با مشکل¬ها و مانع¬هایی روبه¬رو و در پاره¬ای موارد طرد شود.
دیگر
یونان باستان از دولتی مرکزی و قدرت¬مند آسوده و از دولت¬شهرهایی به نسبت هم¬پایه و هم¬توان بهره¬مند بود. این خود موجب آن می¬شد که دیکتاتوری به کناره رود و دموکراسی به میانه آید. قائل شدن حق برای دو سوی ماجرا، گفت¬وگو و دیالوگ را در پی داشت.
این در حالی است که ایران آن هنگام همواره پادشاهی را به خود دید. گرچه شماری از این پادشاهان دادگران پرتوانی هم¬چون کوروش بزرگ بودند؛ اما به هر روی آنان کم و بیش رنگ استبداد بر خود می¬گرفتند. این خود تک¬گویی و مونولوگ را در پی داشت و نمایش حاصل از این سامان نیست مگر نمایش¬های تک¬گویانه¬ای چنان قوالی و فرزندش نقالی.
دست¬آورد
بر پایه¬ی آن چه گفته آمد، شاید بتوان چنین نتیجه ستاند که بهترین گونه¬ی بهره¬مندی نمایشی از داستان¬های کهن پارسی، با نگاه به شرایط و ویژگی¬های اجتماعی پیدایش این داستان¬ها، همان هنر نقالی است. همین هنری که تا به امروز نیز بیننده¬اش را شیفته می¬کند و به کامش شیرین می¬آید.
با سپاس فراوان
عرفان پهلوانی
تیر 1390
قیاسی میان پیدایی تئاتر (تراژدی) یونانی و نمایش (نقالی) ایرانی
نگارش: عرفان پهلوانی
درآمد
میان تئاتر یونانی و نمایش ایرانی تفاوت¬هایی وجود دارد و برخی از این تفاوت¬ها به پیدایش این دو بازمی¬گردد. شاید همین دلیلی شده است برای آن که تلاش¬های بسیار در راستای تئاتر کردن داستان¬های کهن پارسی به دست¬آوردی اندک رسند. در این نوشتار دگر بار نگاهی می¬افکنیم به دو آبشخور تئاتر و تراژدی یونانی و آن¬ها را با نمایش و نقالی ایرانی مقایسه می¬کنیم.
نخست
تئاتر و تراژدی یونانی در شرایطی ریخت می¬یابد که یونانیان در «تعادل آپولونی - دیونیزوسی» قرار داشتند. تعادلی میان خرد و احساس. یونانیان روزمرگی خود را در پرتوی اخلاق و اندیشه¬های خردورزانه¬ی فلاسفه¬ی خود می¬گذراندند. با این وجود، در فرصت¬هایی هم¬چون جشن¬های دیونیزوسی لگام از اخلاق برمی¬کشیدند، به ناخودآگاه خود اجازه¬ی بروز می¬دادند و به کام¬جویی حتی به گونه¬ای افراطی می¬پرداختند. از نمونه¬های افراطی این کام¬جویی می¬توان از هم¬بستری¬های جمعی یاد کرد. و به یاد داریم که جشن¬های دیونیزوسی نقش پررنگی در پیدایش، گسترش و پیش¬رفت تئاتر و تراژدی یونانی داشتند.
این در حالی است که ایرانیان حتی پیش از اسلام نیز به¬واسطه¬ی تدین به دین زرتشت اخلاق¬گرا بودند و کفه¬ی دین و مذهب و اخلاق ایشان بر کفه¬ی احساس و لذتشان می¬چربید. این خود موجب آن شد که هماره نمایش و نقالی ایرانی با مشکل¬ها و مانع¬هایی روبه¬رو و در پاره¬ای موارد طرد شود.
دیگر
یونان باستان از دولتی مرکزی و قدرت¬مند آسوده و از دولت¬شهرهایی به نسبت هم¬پایه و هم¬توان بهره¬مند بود. این خود موجب آن می¬شد که دیکتاتوری به کناره رود و دموکراسی به میانه آید. قائل شدن حق برای دو سوی ماجرا، گفت¬وگو و دیالوگ را در پی داشت.
این در حالی است که ایران آن هنگام همواره پادشاهی را به خود دید. گرچه شماری از این پادشاهان دادگران پرتوانی هم¬چون کوروش بزرگ بودند؛ اما به هر روی آنان کم و بیش رنگ استبداد بر خود می¬گرفتند. این خود تک¬گویی و مونولوگ را در پی داشت و نمایش حاصل از این سامان نیست مگر نمایش¬های تک¬گویانه¬ای چنان قوالی و فرزندش نقالی.
دست¬آورد
بر پایه¬ی آن چه گفته آمد، شاید بتوان چنین نتیجه ستاند که بهترین گونه¬ی بهره¬مندی نمایشی از داستان¬های کهن پارسی، با نگاه به شرایط و ویژگی¬های اجتماعی پیدایش این داستان¬ها، همان هنر نقالی است. همین هنری که تا به امروز نیز بیننده¬اش را شیفته می¬کند و به کامش شیرین می¬آید.
با سپاس فراوان
عرفان پهلوانی
تیر 1390
اشتراک در پستها [Atom]